متن بیانیه به شرح زیر است:
«بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره): «این ملت حق دارد، دست شما را گرفته آورده این بالا نشانده، شما باید خدمت کنید به این مردم؛ شما، ما، همه باید خدمتگزار اینها باشیم. و شرافت همه ما به این است که خدمت به خلق خدا بکنیم. اینها بندگان خدا هستند، خدای تبارک و تعالی، علاقه دارد به این بندگان و ما مسئولیم، باید خدمت بکنیم.»
بسیار تاسفبرانگیز است که این ماهها و بالاخص این چند روز اخیر خبر تحصن و اعتراض سپردهگذاران مالباخته در صدر اخبار رسانههای کینهتوز و معاند نظام جمهوری اسلامی قرار گیرد و رسانه ملی و صدا و سیمای ما که باید بلندگوی رسای مردم مظلوم باشد، آنطور که شایسته است به بررسی این موضوع نمیپردازد. در حالی که با تخصیص ویژه برنامههای اقتصادی و حضور کارشناسان و مسئولان از هر سه قوه محترم مقننه، مجریه و قضاییه باید این امید و اطمینان را به مردم بدهد که پیگیر مشکل ایشان هستند تا مردم عزیز نیز با آسودگی خاطر زندگی روز مره خود را پیش بگیرند؛ نه این که بندگان خدا چندین ماه از زندگی خود را پشت درب های ادارات مختلف بگذرانند.
و اما بعد…
در یک سال اخیر اخباری در گفتوگوهای مردم به گوش میرسید و حکایت از آن داشت که بعضی موسسات مالی که در شهرهای مختلف، شعب و تابلوهای بزرگی داشتند، فاقد مجوز بانک مرکزی بودند! ولی به صورت گشترده و سازمانیافته در حال فعالیت بودند. از آن جا که هر موسسه مالی و اعتباری که تاسیس میشود و در کشور شعبه باز میکند، ولو این که مجوز نداشته باشد، بانک مرکزی باید بر آن موسسه نظارت داشته باشد، چراکه قانونگذار وظیفه بانک مرکزی را نظارت بر موسسات مالی و اعتباری میداند، کار به جایی رسیده است که گویا موسسات ابتدا شعب خود را افتتاح میکنند و گسترش میدهند و سپس بانک مرکزی به جای برخورد قاطع و قانونی با متخلفان، تازه اقدام به صدور مجوز و قانونی کردن فعالیت آنها میکند!
اما درباره موسسه مالی و اعتباری کاسپین، بنا به سخنان صریح مسئولان کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی، بانک مرکزی اقدام به صدور «مجوز مشروط» به موسسه مالی و اعتباری کاسپین کرده است، در حالی که بانک مرکزی صلاحیت اعطای چنین مجوزی را نداشته است و از طرفی بانک مرکزی صلاحیتهای تخصصی مدیران موسسه کاسپین را به صورت دقیق بررسی نکرده است و صرفا به دریافت تعهدنامه از مدیران موسسه بسنده کرده است که ضمانت اجرایی مناسبی به حساب نمیآید. حال سوال اساسی این جاست که رئیس بانک مرکزی به چه حقی اقدام به صدور مجوز بدون پشتوانه ی معتبر مالی کرده است که امروز مردم مالباخته باید شاهد از دست رفتن سرمایه شان باشند؟
مگر نه اینکه برای راه انداختن کوچکترین واحدهای تجاری در کوچه پس کوچههای شهر، یک جوان با هزاران سد روبرو و در نهایت با ناامیدی و درهای بسته مواجه میشود؟ حال چگونه است که موسساتی این چنین سازمان یافته و با مجوز قانونی اقدام به فعالیت میکنند و دست آخر هم مردم باید ضرر به این بزرگی را متحمل شوند؟ در این میانه چه کسی زمان و سرمایه مردم را باز میگرداند؟
مولای متقیان علی (ع) با شنیدن خبر ربودن خلخال از پای زن یهودی فرمود:«جای آن است مرد مسلمان از غصه جان دهد.» حال چه بر روزگار مسئولین جامعه مسلمانان آمده که حاضر میشوند زنان و پیرزنان مسلمان برای احقاق حقشان مدت ها در خیابان به سر برند؟ جای بسی تاسف است که عضو خانم شورای شهر تهران هم به جای درخواست از مسئولین امر برای پیگیری این حق ضایع شده، پیشنهاد آماده سازی خیابان برای اتلاف وقت مردم را میدهد؟! بهتر نیست به جای این حاشیه سازی ها و اتلاف وقت مردم پیگیر مشکلات مردم باشید؟
جناب آقای دکتر سیف، خوب بود اگر اندکی هم به سخنان رییس دولت متبوعتان گوش فرا میدادید که میگفتند:«مردم را مایوس نکنید. بگذارید یک ذره نشاط داشته باشند!» حضرات والامقام، به عنوان دانشجویان این سرزمین و صدای رسای مردم عزیز ایران، عاجزانه خواهشمندیم به داد مردم مالباخته برسید.
در پایان از قوه محترم قضاییه خواستاریم که مطابق ماده ۲۳۶ و طبق قانون بدون فوت وقت و تشریفات اداری به ابعاد این پرونده ورود پیدا کرده، حق مردم را ستانده و مسببین امر را مجازات نموده تا درس عبرتی باشد برای هر متخلف پولی و بانکی که این چنین زندگی و مال مردم را بازیچه رسیدن به امیال و آرزوهای خویش قرار ندهد.
با آرزوی تعیین هرچه سریعتر تکلیف اموال و داراییهای مردم؛ و من الله التوفیق